انقلاب صنعتی و سیر تکامل مدیریت :


دوره انقلاب صنعتی تقریبا در سال 1750 آغاز و در سال 1870 پایان یافت. نیروی ماشین ها جایگزین نیروی انسان و حیوان گشته، سازمان های صنعتی شروع به وسیع تر شدن کرده و کارها از طــریق تخصصی شدن بهره وری بیشتری یافتند. نوآوری های فنی که از خصوصیات بارز انقلاب صنعتی بود در هر جایی شروع شد ولی طی این دوره در بریتانیـای کبـیر نوع آوری های مذکـور خیز بزرگی در جهت بهره وری اقتصادی جامعه برداشت .[1]

به منظور روشن شدن چگونگی تکامل تئوری های مدیریت در دوران وقوع انقلاب صنعتی آشنا بودن با جامعه آن روزی دید اجمالی و گسترده ای را به ما بخشیده و بدین منظور بخشی از کــتاب "سیر تکامل تئوری مدیریت " [2] اثر آقای ویلیام روث در زیر ترجمه می گردد  :

عصر پیش از انقلاب صنعتی

مدیریت در طی دوره قرون وسطی :

عصر پیش از انقلاب صنعتی به سه  دوره قرون وسطی، رنسانس  و دوره اصلاحات تقسیم می گردد. در طی دوره قرون وسطی تاریخ اروپا، به منظور کنترل تولید و توزیع کالاها اتحادیه ها شکل گرفتند. یک اتحادیه موسسه تجاری بود که به کار تجارت عمومی پرداخته و به جهت سامان بخشیدن تجارت مذکور ایجاد شده بود. مسئولیت اصلی اتحادیه حمایت از منافع اعضاء در برابر رقبای خارجی و جلوگیری از بدست آوردن مزایای ناعادلانه توسط آنها از یکدیگر بود. اتحادیه ها همچنین آموزش و کارآموزی یک صنعت را کنترل نموده و محدودیتهایی را برای تعداد صنعتگران و تولیدکنندگان کالاها که در بازار محلی اشتغال داشتند ایجاد می نمودند . با کنترلهای اتحادیه ای، صنعتگران پویایی اجتماعی و جابجایی منطقه ای نداشته و شانس کمی برای بهبود وضعیت اقتصادیشان وجود داشت و تنها از امنیت شغلی برخوردار بودند. انسان در طی این دوره به تنهایی از محرکهای رقابتی و پتانسیلی بهره مند نبود؛ بلکه او عضوی از یک اجتماع بهم پیوسته بود که تلاشهایش به پیشرفت همه جامعه کمک می نمود.

کسب و کار واقعی در طی دوره زندگی ثروت را افزایش نداده و از طریق اعمال متواضع منجر به رستگاری می گردید. روابط اقتصادی همانند روابط شخصی به شدت توسط وظایف اخلاقی چهارچوب بندی شده بود که این محدودیت ها از طرف قوانین کلیسا که خانه نمایندگان خدا روی زمین بود اعمال می گردید. بنابراین مزایای تجارت اساساً در صورت وجود صرف ستودن خدا و انجام کارهای خیر تحت نام او می گردید. تجارت نوعاً در ساختار سلسله مراتبی بود. کارکنانی که مالک یا رئیس بودند، کارفرما خوانده شده و آنهایی که همچون مدیریت در تولید مشارکت می نمودند کار آموز یا کارگر ماهر نام داشتند. این ساختار بازتاب ساختار دولت و کلیسا بود. هرچند فلسفه مدیریت در تجارت کاملاً برگرفته از کلیسا و دولت نبود. کشیشهای کلیسا و تابعین حکومتی موجود کودکان را کنترل ، راهنمایی و مراقبت می نمودند. آنها توقع داشتند در صورت درخواست اعانه آن را بی چون و چرا دریافت نمایند؛ در حالیکه خود را در فرایند مدیریت وارد نمی کردند. از طرف دیگر برخلاف کشیشها و تابعین حکومتی هنگامی که کارکنان یک کسب و کار کنترل ، هدایت و مراقبت می شدند ، انتظار مشارکت در تصمیم گیری و حل مساله را داشتند. بنابراین دست کم درطی این دوره حل مساله به عنوان بخشی از مدیریت تبدیل به کار گروهی شد.

 وضعیت توصیفی در فوق به چند دلیل ایجاد گردید:

اول- اتحادیه ها کسب وکار های به هم پیوسته را کنترل نموده و عمدتاً کسب و کارهای محلی را حمایت می نمودند. عرضه محصولات گوناگون به شدت محدود شده و تکرارا پذیری آن فقط یکبار بود. چنین مساله ای جزاً ناشی از این واقعیت بود که میان محصولات وابستگی کمی وجود داشت. سیستم های فنی به خاطر عدم وجود تحقیقات مناسب محدود گردیده بودند ، همچنین از دلایل این فقدان ترکیب عدم وجود فناوری ارتباطات و ایجاد ناهماهنگ و پراکنده محصولات بود . هر چند حجم کم عملیات و سادگی فناوری مشارکت در فرآیند مدیریت را تسهیل می نمود . کسانیکه سیستم اجتماعی سازمان (که به جای دستگاهها / تکنولوژی با کارکنان/افراد سرو کار داشتند ) را کنترل می نمودند ، تمام مهارت های کارکنان را می دانستند و بخوبی می توانستند از این مهارتها استفاده نمایند. ورودی ها جمع آوری شده و با توافق شکل داده می شد بدون اینکه در تولید تاخیر غیر قابل قبولی انجام پذیرد.

دوم- اتحادیه ها صنعت گران را تشویق می نمودند که نو آوری های خود را به اشتراک گذاشته و دانش خود را به کار آموزان یاد دهند. برنامه های آموزشی اتحادیه ها صنعت گران مشهور جدیدی را با ظهور کالاهای تولید شده ایجاد نمود . فروش های محلی اغلب به صورت مستقیم و از تولید به مصرف و بدون واسطه صورت می پذیرفت. بنا براین ، کارگران می توانستند درهمه بخشها از طرح تجاری و تولید گرفته تا فروش با مدیر خود همکاری نمایند . مزیت دید کلی از برخی از مشکلات توسط کارگران این بود که همکاری های مفیدی را با مدیر خود فراهم می آوردند.

سوم- استفاده از مهارت کارکنان در شرایط تصمیم گیری از این رو به راحتی انجام می گردید که هنوز روابط مخالف میان کارگران و مدیران شکل نگرفته بود. الگوی مشارکت ، روابط مدیر و کارکنان را هدایت می نمود. مشارکت هنگامی رخ می داد که تلاش نوع "الف" مدیر شانس تکمیل تلاش نوع "ب" کارکنان را افزایش می داد و برعکس. مدیریت متناوباً و مستقیماً در فرایند تولید درگیر بوده و بنابراین به عنوان بخشی از نیروی کار عمل می نمود . همچنین بخاطر ماهیت خانوادگی کسب و کار های اولیه و روابط اتحادیه ای آنها  نارضایتی ها در سیستم اجتماعی سازمانها به صورت غیر رسمی و بسیار سریع شکل گرفت . کلیسا ها مدل خانوادگی را ایجاد نمودند. رهبران کلیسا خیر خواه و پدرمابانه بودند. رهبران تجاری بسیار با ظرافت سعی  بر رقابت با این مدل را داشتند . در نهایت در اغلب موارد منابع و شقوق کاری کمی برای به کارگیری مهارت کارکنان ایجاد گردید. آنها بر مشارکت به منظور نگهداری کیفیت زندگی فعلی خودشان تاکید می نمودند.

 فرایند های دوره قرون وسطی به عنوان بذر موثر تغیرات ایجاد گردید. پول به عنوان منبع اصلی ثروت جایگزین زمین شد. در قرن سیزدهم ، علیرغم وجود مخالفتهای کلیسا ، صنعت بانکداری با موفقیت تاسیس گردید. رشد سریع مراکز شهری بستر لازم برای توسعه بازار های وسیع را ایجاد نمود. به آرامی در تعریف افزایش ثروت خود بسندگی از تاکید بر زمین داری به عنوان اقتصاد حیاتی به تولید مازاد تبدیل شد.

همانگونه که آقای ویلیام روث در بخش اول کتابشان عنوان نمودند قدرت کلیسا و رهبران مذهبی در عصر قرون وسطی مشهود می باشد، که رفته رفته در دوران رنسانس و با بروز جنگ های صلیبی از شدت این قدرت کاسته شد. انقلاب صنعتی در انگلستان دو دست آورد عظیم در بر داشت که یکی تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی و دیگری علمی کردن شیوه های انجام کار بود.

همزمان نهضت رابرت اوئن در جهت کاهش ساعات کار و افزایش دستمزد شکل گرفت . در این عصر کسانی چون جوزف وارتون مدیریت را به عنوان یک رشته علمی دانشگاهی بنیاد نهادند. همچنین تجربیات علمی فرماندهان ارتش بین دو جنگ جهانی و بوجود آمدن شرکتهای فرا ملیتی نیاز به اداره امور سازمانهای وسیع  و گسترده ی دولتی ، مدیریت را به یک رشته مشخص در علوم اجتماعی و انسانی تبدیل کرد.


در دوران انقلاب صنعتی مهم ترین نو آوری اختراع ماشین بخار بوده است و برخی نو آوری های دیگر به ترتیب بازه زمانی در جدول زیر آورده شده است:

Innovation

Year

Thomas Newcomen improves the steam engine for pumping water from mines.

1712

John Kay begins mechanization of weaving by his "flying shuttle".

1733

John Smeaton replaces water-driven bellows in his furnace with one partially driven by steam. Iron production increases from 12 to 40 tons per furnace per day.

1760

John Hargreave changes position of spinning wheel from vertical to horizontal, stacks the wheels one on top of another, and weaves eight threads at once by turning them all with one pulley and belt.

1765

James Watt develops first workable steam engine,

1765

Richard Arkwight develops a "water frame" that stretched cotton fibers into tighter yarn. Invents "factory" by installing many water frames under one roof. By 1776 he employs 5,000 workers, mostly children and women.

1769

Watt forms an engine-building and engineering partnership with manufacturer Matthew Boulton, forming Boulton & Watt -- a kind of early R&D center to solve technical problems and disseminate solutions to other companies.

1775

Samuel Crompton introduces "the mule", which improves mechanized spinning by decreasing the danger that threads would break and by creating a finer thread

1779

Edmund Cartwright patents a power loom 

1785

George Stephenson begins rail service between Liverpool and London.

1830

Charles Babbage demonstrates first mechanical calculator, predecessor to the modern computer.

1822

Samuel Cunard begins transatlantic steamship service

1840



[1] . http://www.mgmtguru.com/mgt301/301_Lecture1Page4.html

[2] .The evolution of management theory (past,present,future) by William Roth

http://books.google.com/books?id=C6m2S1u28fQC&pg=PA7&lpg=PA7&dq=management+%2B+pre+industrial+revelution&source=bl&ots=IpCmxQWXZ&sig=g2rO12uwLVneaIZnPup7XxXV4A0&hl=en&ei=k6rMSqnPEYKQsAbC5sDrDg&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=10#v=onepage&q=&f=false

کامران حاتمی

گزارش تخلف
بعدی